حكمِ نماز و روزه مسافر در عصر جديد (3)
حكمِ نماز و روزه مسافر در عصر جديد (3)
زكريا بن آدم از حضرت رضا (علیه السّلام) پرسيد: در چه اندازه از راه كه پيموده شود، بايد انسان نماز را كوتاه بگزارد، در هنگامى كه در آبادى اهل بيت خويش است و فرمانش در آن جا نافذ است و در آبادى، دو روز و دو شب، و يا سه روز، با شبهايش راه مى پيمايد.
حضرت در پاسخ نوشت: كوتاه گزاردن نماز، در پيمودن يك روز و يك شب، راه است.
سند حديث: سند صدوق به زكريا بن آدم، خوب است. 51
پاسخ امام: (مسيرة يوم وليله)، نياز به توجيه دارد. شايد (واو) به معناى (أو) باشد و يا اين كه اشتباه ثبت شده باشد. و شايد به اين جهت بوده وقتى روز راه مى رفته اند، شب را مى خوابيده اند. بنابراين يك روز و يك شب، به معناى يك روز است. و يا گفتن (وليلة) از روى تقيه بوده است. 52
آنچه مهم است امام (علیه السّلام) به جاى حد و مرز مسافت مكانى را تعيين كند، حدو مرز زمانى را تعيين كرده است و همين براى ما مهم است.
5. محمد بن الحسن باسناده عن الحسن بن سعيد، عن اخيه الحسن، عن زرعه عن سماعة، قال سألته عن المسافر[فى] كم يقصر الصلوة؟
فقال: فى مسيرة يوم و ذلك بريدان و هما ثمانية فراسخ و من سافر فقصر الصلوة افطر الاّ ان يكون رجلاً مشيعاً لسطان جائر، او خرج الى صيد، او الى قرية له تكون مسيرة يوم يبيت الى اهله لا يقصر و لا يفطر.)53
سماعه مى گويد: از امام پرسيدم كه مسافر چه اندازه راه كه بپيمايد، نماز را كوتاه مى گزارد، فرمود: يك روز راه، دو بريد و هشت فرسنگ، هر كس راه پيمود، نماز را كوتاه مى گزارد و روزه را مى گشايد. ولى اگر همراهى كند پادشاه ستم پيشه اى را، يا براى صيدى از منزل خارج شود، يا به سوى قريه اى برود كه يك روز راه است و شب را در نزد اهل خود، بيتوته مى كند، نماز را تمام مى گزارد و روزه را هم افطار نمى كند.
سند حديث، صحيح است و دلالت آن خوب و از چند جهت براى ما مفيد:
اول: در آغاز حديث، امام مسافت مسافر را با زمان اندازه گيرى كرده و امور ديگر را با آن برابر ساخته است.
دوم: در آخر حديث، امام، حكم كسى را كه مسيرش يك روز راه است، روشن مى سازد و باز نشان مى دهد كه اعتبار، به يك روز حركت است.
6. (محمد بن الحسين باسناده عن الفضل بن شاذان عن الرضا (علیه السّلام) انه سمعه يقول: انما وجب التقصير فى ثمانية فراسخ لا اقل من ذلك و لا اكثر، لأن ثمانية فراسخ مسيرة يوم للعامة و القوافل و الاثقال فوجب التقصير فى مسيرة يوم و لولم يجب فى مسيرة يوم لما وجب فى مسيرة الف سنة و ذلك لان كل يوم يكون بعد هذا اليوم فانما هو نظير هذا اليوم، فلولم يجب فى هذا اليوم فما وجب فى نظيره، اذا كان نظيره مثله فلا فرق بينهما.)54
فضل بن شاذان از امام رضا (علیه السّلام) شنيده كه مى فرمود: كوتاه گزاردن نماز، تنها به اين جهت در هشت فرسنگ، نه كم تر و نه بيش تر، واجب شد كه هشت فرسنگ، مسير يك روز توده مردم و كاروانها و باربران است. بنابراين كوتاه گزاردن نماز، در مسير يك روز است و اگر در مسير يك روز، واجب نباشد، در مسير هزار سال نيز واجب نيست؛ چرا كه هر روزى كه پس از آن روز باشد، بسان همين روز خواهد بود. پس اگر در اين روز واجب نباشد، در همانندهاى آن هم واجب نيست، وقتى كه آنها هم مانند اين باشند؛ زيرا فرقى ميان آنها نيست.
سند صدوق به فضل بن شاذان: شيخ صدوق در مشيخه من لا يحضره الفقيه مى نويسد:
(هرچه كه از فضل بن شاذان در اين اثر آورده ام، از عبدالواحدبن عبدوس، از على بن محمد بن قتيبه، از فضل بن شاذان، از حضرت رضا نقل كرده ام.)55
عبدالواحد بن محمد عبدوس56 و على بن محمد بن قتيبه57، هر دو، از نظر وثاقت، مورد خدشه هستند و كسى از اين جهت، آنان را نستوده است. گرچه در تعليقه من لا يحضره الفقيه سعى شده دليلهايى بر ثقه بودن آنان، اقامه شود. 58 از ديگر سو، متن روايت نيز نشان مى دهد كه روايت از امام (علیه السّلام) نيست؛ زيرا تكرار زياد دارد. به گونه اى كه به فصاحت و بلاغت آن خلل وارد مى سازد. ولى چنين مضمونى، از ديگر روايتها، در خور استفاده است.
دلالت روايت: اين روايت، كم و بيش، روشن است كه معيار و تراز در كوتاه گزاردن نماز، آهنگ پيمودن يك روز راه، با مركبهايى است كه توده مردم با آنها به سير و سفر مى پردازند. در گذشته مركبهاى سوارى، هشت فرسنگ راه را در يك روز مى پيموده اند.
(لانّ ثمانية فراسخ، هو سير الجمّال والقوافل وهو الغالب على المسير وهو اعظم المسير الذى يسيره الجمّالون والمكاريون.)59
زيرا هشت فرسنگ، مقدار حركت شترداران و كاروانهاست و اين گونه سير، بيش تر بر مسير جريان دارد و اين اندازه، بيش ترين حركتى است كه شترداران و چارواداران مى پيمايند.
7. (محمد بن حسن باسناده عن محمد بن على بن محبوب، عن يعقوب بن يزيد، عن ابن ابى عمير، عن ابى ايوب، عن ابى عبداللّه (علیه السّلام) قال: سألته عن التقصير، قال: فقال فى بريدين، او بياض يوم.)60
ابوايوب مى گويد: از امام صادق (علیه السّلام) درباره نماز كوتاه پرسيدم، فرمود: دو بَريد، يا روشنى روز.
سند حديث، خوب است و ابى ايوب، همان ابراهيم بن عثمان، ابوايوب خزاز است، ثقه و جليل القدر. 61 ولى اشكالى كه دارد اين كه: چرا تمامى روايات نقل شده، اولويت را به يك روز حركت مى دادند و يا آن را در مرحله نخست ذكر مى كردند و يا آن را علت هشت فرسنگ مى دانستند. امّا اين خبر، نخست، (بَريدين) را يادآور شده است.
شايد بتوان تقديم و تأخير در بيان را به راوى نسبت داد. بويژه اين كه راوى، يعنى ابوايوب، مطلب را از امام شنيده و سپس آن را شفاهى براى ابن ابى عمير نقل كرده است و شاهد آن، واژه (قال) است كه دوبار ذكر شده، در حالى كه نيازى به دوبار ذكر شدن نبوده است: ابن ابى عمير نقل مى كند: او گفت: از حضرت پرسيدم و او گفت: حضرت چنين فرمود:
8. (محمد بن حسن، عن احمد، عن الحسن بن محبوب، عن ابى جميله، عن ابى بصير، عن ابى عبداللّه (علیه السّلام) قال: لابأس للمسافر ان يتم الصلوة فى سفره مسيرة يومين.)62
حضرت صادق (علیه السّلام) فرمود: اشكالى ندارد كه مسافر در سفرى كه مسير آن دو روز است، نمازش را تمام بگزارد.
سند حديث، ضعيف است. ابى جميله، همان مفضل بن صالح است كه از دروغ گويان مشهور است.
دلالت حديث، مورد پذيرش شيعه نيست؛ زيرا برابر اين حديث، تا مسير دو روز هم، نماز تمام گزارده مى شود. ولى نكته مهم در روايت، استفاده از معيار زمان است كه در آن زمان رايج بوده و دروغ گوى حديث ساز هم، براى اين كه بتواند حديث خود را جابيندازد، از همين معيار رايج استفاده كرده و به جاى مسير يك روز، مسير دو روز را گفته كه نظر اهل سنت است.
9. (وباسناده عن سعد، عن ابى جعفر، عن الحسن بن على بن يقطين، عن اخيه الحسين، عن ابيه على بن يقطين، قال، سألت ابا الحسن الاول (علیه السّلام) عن الرجل يخرج فى سفره و هو فى مسيرة يوم.
قال: يجب عليه التقصير فى مسيرة يوم وان كان يدور فى عمله.)63
على بن يقطين مى گويد: از امام موسى كاظم (علیه السّلام) درباره شخصى كه براى سفرى يك روزه، از خانه خارج مى شود، پرسيدم.
فرمود: كوتاه گزاردن نماز در سفر يك روزه، واجب است، گرچه دوره گردى كند.
10. در روايتى مرسله، راوى مى گويد به امام صادق (علیه السّلام) گفتم:
(الرجل يخرج الى الصيد مسيرة يوم، او يومين، يقصر او يتم؟ فقال: ان خرج لقوته وقوت عياله فليفطر و يقصر وان خرج لطلب الفضول فلا ولاكرامة.)64
شخصى براى صيد، مسير يك روز، يا دو روز را مى پيمايد، نمازش را تمام بگزارد، يا ناتمام؟
فرمود: اگر براى قوت خود و عيالش از ديار خود بيرون مى رود، بايد نماز را تمام بگزارد و روزه را بگشايد و اگر براى به دست آوردن زيادى خارج مى شود، نه و هيچ كرامتى نيست.
در روايت، راوى و پرسش گر، در پرسش خود، خط مسير مسافر را با زمان مى سنجد و جاى فرسنگ و ميل، از يك روز، يا دو روز راه پيمايى مى پرسد، به نظر مى رسد سنجيدن و محاسبه كردن خط سيرهاى سفر با زمان، امرى رايج بوده است.
11. (محمد بن الحسن باسناده عن على بن الحسن بن فضال، عن احمد بن الحسن، عن ابيه، عن على بن الحسن بن رباط، عن العلاء، عن محمد بن مسلم، عن ابى جعفر (علیه السّلام) قال: سألته عن التقصير.
قال: فى بَريد.
قلت: بَريد.
قال: انه ذهب بَريداً ورجع بريداً، فقد شغل يومه.)65
محمد بن مسلم مى گويد: از امام صادق درباره كوتاه ساختن نماز پرسيدم.
فرمود: در بَريد كوتاه بگزارد.
پرسيدم: تنها در يك بَريد.
فرمود: هنگامى يك بَريد برود و يك بَريد برگردد، روزش مشغول شده است.
به نظر مى رسد، بخش پايانى اين روايت، لسان حكومت دارد و بر تمامى رواياتى كه هشت فرسنگ، دو بَريد و… را مطرح كرده اند، حكومت دارد و معيارى را كه در پى آن بوديم بيابيم، به ما ارائه مى دهد و بيش تر شبهه هاى ما را كه در آغاز بحث از آنها سخن به ميان آورديم، پاسخ مى دهد.
روايت مى گويد: مسافر، هنگامى بايد نماز خود را كوتاه بگزارد كه سفر، تمام روز او را فرا بگيرد.
بنابراين، اين روايت، افزون بر اين كه وجه جمعى بين روايات دو بريد، يك بريد، هشت فرسنگ و چهار فرسنگ است، همان گونه كه صاحب وسائل يادآور شده، وجه جمع و توجيهى براى درستى آنچه كه فقيهان پيشين مى گفته اند و آنچه اكنون به نظر ما مى رسد نيز هست. زيرا نماز قصر، در آن زمان، وظيفه كسى بود كه يك روز راه بپيمايد. اكنون نيز، ما همين احتمال را مى دهيم.
و از همين جا روشن مى شود كه تمامى رواياتى كه در آنها (بَريد) محور قرار گرفته و مسافر به كسى گفته شود كه يك بَريد رفته و يك بَريد برگشته باشد، مطلب ما را تأييد مى كنند. با اين شرح كه ائمه (علیهم السلام) مسير يك روز را، كه سنت پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بوده، بر دو بَريد برابر ساخته اند.
البته بايد به اين نكته توجه داشت كه يك روز راه پيمايى، در زمينها و دشتهاى هموار، مانند بيابانهاى عراق و حجاز، بر دو بريد، كه هشت فرسنگ بوده، ساز مى آمده و برابر مى شده، نه در كوهستانهاى طبرستان و مانند آن كه هيچ گاه در اين جاها، هر بَريد، دوازده ميل و چهار فرسنگ نبوده، زيرا در منطقه هاى كوهستانى اسبها، قاطرها، شترها زودتر خسته مى شده اند؛ از اين روى، مكانهاى استراحت و عوض كردن اسبهاى پيك، نزديك از دوازده ميل و چهار فرسنگ بوده است.
اكنون نيز مسافت يك روز راه، در راههاى هموار، آسفالت و اتوبانها، با راههاى ناهموار، غير آسفالت و كوهستانى، حتى راههاى كشورى با كشورى ديگر فرق مى كنند. از اين روى، تنها چيزى كه ثابت است و مى تواند براى همه در سفر معيار باشد، پيمودن يك روز راه است، به گونه اى كه سفر يك روز شخص مسافر فرا بگيرد.
اكنون جا دارد مطرح شود كه چرا معيار يك روز راه، با اين كه از دليلهاى كم وبيش، استوارى برخوردار است، در كانون توجه فقيهان معاصر قرار نگرفته است.
آيا دليلهايى كه براى اين معيار اقامه شده است و بى پايه اند، يا اين كه خير، چنان ذهن فقيهان ما به يك سرى روايات مشغول بوده كه آنان را بازداشته از اين كه روى اين معيار به درستى بينديشند و زواياى آن را به درستى وارسند؟
به نظر مى رسد دومى درست باشد؛ زيرا فقيهان ما با رواياتى برخورد كرده اند كه نمى شده به آسانى از آنها درگذرند و در كانون توجه قرار ندهند و خلاف آنها فتوا دهند. از جمله:
1. در بخش پايانى روايت طولانى محمد بن مسلم و زراره از امام باقر (علیه السّلام) كه شيخ صدوق آن را با سند صحيح نقل كرده، آمده است:
(وقد سمّى رسول اللّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قوماً صاموا حين افطر، العصاة. قال (علیه السّلام): فهم العصان الى يوم القيامة وانا لنعرف ابنائهم وابناء ابنائهم الى يومنا هذا.)66
رسول اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گروهى را كه روزه گرفتنددر هنگامى كه وى روزه خويش را گشود، گناه كاران ناميد.
سپس حضرت فرمود: آنان تا روز قيامت، گناه كاران خواهند بود. ما فرزندان آنان و فرزندانِ فرزندانِ آنان را تا روز قيامت مى شناسيم.
2. (محمد بن حكيم قال: سمعت ابا عبداللّه (علیه السّلام) يقول: لو ان رجلاً مات صائماً فى السفر ماصليتُ عليه.)67
محمد بن حكيم مى گويد: شنيدم كه امام صادق (علیه السّلام) مى فرمود: اگر در حال روزه در سفر مُرد، بر او نماز نمى گزارم.
3. امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
(الصائم فى السفر فى شهر رمضان، كالمضطر فيه فى الحضر.)
روزه دار در سفر، در ماه رمضان، مانند روزه خوار در غير سفر است.
سپس فرمود:
(ان رجلاً اتى النّبى (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فقال: يا رسول اللّه! اصوم شهر رمضان فى السفر؟
فقال: لا.
فقال يا رسول اللّه! انه عليّ يسير.
قال رسول اللّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) انّ اللّه عزّوجلّ تصدّق على مرضى امّتى و مسافريها بالافطار فى شهر رمضان. ايعجب احدكم لو تصدّق بصدقة ان ترد عليه.)68
شخصى نزد پيامبر اكرم آمد و گفت: اى رسول خدا! آيا در ماه رمضان، در سفر، روزه بگيرم؟
حضرت فرمود: خير.
گفت: اى رسول خدا! اين كار بر من آسان است.
حضرت فرمود: خداوند عزّوجلّ، بر بيماران و مسافران امت من، روزه نگرفتن را تصدق كرد. آيا خوب است كه به يك نفر از شما صدقه اى داده شود و او رد كند.
4. از امام صادق (علیه السّلام) در روايتى مرفوعه روايت شده كه فرمود:
(من صلّى فى سفره اربع ركعات، فانا الى اللّه منه برىء.)69
كسى كه در سفر، نماز را چهار ركعت بگزارد، ما به سوى خدا از او براءت مى جوييم.
5. در خصال، با سند معتبر، از رسول خدا نقل شده كه فرمود:
(انّ اللّه اهدى اليّ والى امتى هدية لم يهدها الى احد من الامم كرامة من اللّه لنا.
قالوا وما ذلك يا رسول اللّه؟
قال: الافطار فى السفر والتقصير فى الصلوة. فمن لم يفعل ذلك فقد ردّ على اللّه عزّوجلّ هديّته.)70
خداوند، به خاطر كرامتش بر ما، به من و امتم، هديه اى داد كه به هيچ يك از امتهاى پيشين نداده است.
گفتند: آن چيست، يا رسول خدا.
فرمود: روزه نگرفتن و نماز را كوتاه گزاردن در سفر. هر كس چنين نكند، هديه خداوند را ردّ كرده است.
اين گونه حديثها، سبب شده كه فقيهان ما، روى معيارهايى كه سبب مى شوند، بسيارى از نمازها تمام گزارده شوند و بسيارى از روزه ها، گشوده نشود، درنگ و دقت بسنده نكنند؛ نه اين كه دليلهايى برخلاف اين رأى داشته باشند.
بارى، آنان در كار خود مأجورند. ولى اگر روشن شود كه اين احتياط آنان، افزون بر اين كه خلاف معيار روشنى است كه سنت رسول خدا بوده: (وهى مسيرة يوم… فصارت سُنة.)71 سبب شبهه هاى بسيارى در اين مى شود كه به اساس شريعت ضربه مى زند؛ و از ديگر سوى، روشن شود كه پيمودن خط سيرهاى كم تراز يك روز راه، مانند هشت فرسنگ، امروزه در عرف شناخته شده از دايره سفر بيرون است، هيچ گاه امروزه فتوا نخواهند داد كه با پيمودن هشت فرسنگ، شخص مسافر مى شود و بايد به احكام مسافر عمل كند.
با اين حال، در سخنان فقيهان، اشاره هايى به آنچه ذكر شد ـ با پيمودن يك روز راه، احكام مسافر برعهده انسان مى آيد ـ شده است كه در حد مجال يادآور مى شويم:
ديدگاه ها و فتواهاى فقيهان شيعه
1. شيخ صدوق
بدان كه كوتاه گزادن نماز در سفر، واجب است… و اندازه اى كه كوتاه گزاردن نماز در آن واجب است، فاصله دو بَريد است؛ يك بَريد رفت و يك بَريد برگشت و آن مسير يك روز است و بَريد چهار فرسنگ است. هنگامى كه پس از داخل شدن وقت، از شهرش خارج شد، بر عهده اوست تمام گزاردن.
بررسى:
در فراز بالا، شيخ صدوق، يك روز راه را، از حدهاى نماز قصر دانسته است. و دو بريد را به اين جهت قبول كرده كه به مقدار مسير يك روز راه است. از اين روى، به جاى (او) كه دلالت بر تنويع مى كند (هو) به كار برده تا بگويد دو بريد، همان يك روز راه است.
نكته ديگر اين كه ايشان فتوا داده اند: هركس پس از داخل نشدن وقت، به قصد سفر، از شهر و ديار خود خارج شد، بايد نماز را تمام بگزارد.
فقيهان هم روزگار ما، فتوايى غير از اين دارند. آنان در اين صورت براين نظرند كه نماز قصر است.
اين فتوا، نمونه و شاهدى است بر اين كه در روزگار پسين سعى شده بر دايره نماز قصر افزوده شود.
اكنون بحث در اين نيست كه حق با شيخ صدوق است، يا فقيهان عصر ما؛ بلكه سخن در اين است كه فقيهان روزگار ما، شايد به خاطر ترس از (عُصاة) شدن بر دايره نماز قصر افزوده اند.
2. شيخ مفيد
و من كانت مسافة سفره اربعة فراسخ، سواء فاراد الرجوع من يومه فعليه التقصير واجب و ان اراد الرجوع بعد مضى يومه فهو بالخيار، ان شاء اتم و ان شاء قصر.)73
مقدار سفرى كه هر كس آهنگ آن كند، بايد نمازخويش را كوتاه گزارد، دو بَريد است، يك بَريد رفت و يك بَريد، برگشت و بَريد، چهار فرسنگ است.
كسى كه مقدار راهى را كه مى پيمايد، چهار فرسنگ است، اگر بر آن است كه همان روز برگردد، بر اوست كه نماز خويش را كوتاه گزارد و اگر بر آن است كه پس از آن روز برگردد، اختيار با خود اوست كه نمازش را تمام بگزارد، يا كوتاه.
شيخ مفيد، ازمعيار (مسيرة يوم) كه سنت رسول خدا بر آن جارى شده و نخستين معيار به شمار مى رود، سخنى به ميان نياورده است.
نكته اى كه در سخن ايشان از اهميت برخوردار است اين كه: ايشان شخصى را كه چهار فرسنگ، به قصد مسافرت راه مى پيمايد در كوتاه گزاردن و تمام گزاردن نماز، حق گزينش داده، در حالى كه فقيهان زمان ما، اتفاق دارند بر اين كه وظيفه چنين شخصى، كوتاه گزاردن نماز است.
اين نكته، از جمله شاهدها و نمونه هايى است كه ادعاى ما را: فقيهان از ترس قرار گرفتن در جرگه (عُصاة) دوره به دوره، دائره نماز قصر را گسترش داده اند، تقويت مى كند.
3. شيخ طوسى
وقتى كه فاصله بين مبدء و مقصد، هشت فرسنگ باشد، كوتاه گزاردن نماز، واجب مى شود. و اگر اين فاصله، چهار فرسنگ بود و مسافر بر آن بود كه همان روز برگردد، كوتاه گزاردن نماز بر او واجب مى شود. و اگر آهنگ برگشت در همان روز را ندارد، اختيار با اوست كه نماز را تمام بگزارد، يا كوتاه.
اگرمسافر، پس از داخل شدن وقت از منزل خارج شد، تا هنگامى كه وقت براى تمام گزاردن نماز باقى است، بر اوست كه نماز را تمام بگزارد؛ ولى اگر وقت تنگ شد، نماز را كوتاه بگزارد، نه تمام.
چند نكته
الف. مسيرة يوم.
ب. بريدان.
ج. ثمانية فراسخ.
وقتى كه نوبت به فقيهان رسيد، در ذكر اين معيارها دگرگونيهايى پيش آمد و جا به جاييها در آنها صورت گرفت. شيخ صدوق، در كتاب فتوايى خود، هر سه معيار را ذكر كرده، ولى ترتيب را به هم زده و (بريدان) را بر (مسيرة يوم) مقدم داشته است.
شيخ مفيد، در كتاب فتوايى خود، (مسيرة يوم) را حذف كرده و تنها به دو معيار ديگر پرداخته است. شيخ طوسى، در كتاب فتوايى خود، (بريد) را حذف كرده و تنها به بيان هشت فرسنگ بسنده كرده است.
2. درباره سفر چهار فرسنگى، شيخ طوسى، ديدگاهى همانند ديدگاه شيخ مفيد دارد و در كسى كه پس از داخل شدن وقت، راهى به ديار ديگرى شود، به سخن شيخ صدوق، قيد زد و تمام گزاردن نماز را بر مسافر، در صورتى واجب دانست كه دچار تنگى وقت نشده باشد.
آنچه بيان شد، ناسازگارى ندارد با اين كه فقيهان در غير كتابهاى فتوايى، همه روايات و معيارها را ذكر كرده باشند. يا در كتابهاى استدلالى پسين، همه معيارها ذكر شده باشد و آن بر مسافت، برابر شده باشد. از باب نمونه، فرازهاى زير از سخنان فقيهان بزرگ را يادآور مى شويم:
شيخ صدوق مى نويسد:
(الحدّ الذى يوجب التقصير على المسافر ان يكون سفره ثمانية فراسخ. فاذا كانت سفره اربعة فراسخ، فلم يرد الرجوع من يومه فهو بالخيار فان شاء قصّر و اذا اراد الرجوع من يومه فالتقصير عليه واجب.)75
پيمودن مقدار راهى كه كوتاه گزاردن نماز بر مسافر واجب مى شود، هشت فرسنگ است. پس هر گاه، مقدار راهى را كه مسافر پيمود، چهار فرسنگ بود و بر آن نبود كه در همان روز برگردد، اختيار با اوست، اگر خواست نماز را تمام و اگر خواست، كوتاه گزارد. و اگر آهنگ آن را داشت كه همان روز برگردد، بر او واجب است كه نماز را كوتاه گزارد.
در (الفقه) نسبت داده شده به امام رضا (علیه السّلام) آمده:
(من سافر فالتقصير عليه واجب، اذا كان سفره ثمانية فراسخ، او بريدين و هو اربعة و عشرون ميلاً. فان كان سفرك بريداً واحداً و اردتَ ان ترجع من يومك قصّرت، لأنّ ذهابك و مجيئك بريدان.)76
كسى كه هشت فرسنگ راه، يا دو بريد، كه عبارت است از بيست و چهار ميل، بپيمايد، بر اوست كه نماز را كوتاه گزارد.
پس اگر سفر تو، يك بريد بود و اراده كردى همان روز برگردى، نماز را كوتاه گزار؛ زيرا رفت و برگشت تو دو بريد است.
سيد مرتضى مى نويسد:
(و مما انفردت الامامية به تحديدهم السفر الذى يجب فيه التقصير فى الصلاة، بريدين و البريد، اربعة فراسخ و الفرسخ، ثلاثة اميال، فكان المسافة اربعة و عشرون ميلاً.)77
از موردهايى كه شيعه اماميه ديدگاه ويژه و جداى از ديگر فرقه هاى اسلامى دارد، مرزبندى سفرى است كه بايد در آن نماز را كوتاه گزارد، به دو بريد. و بريد، چهار فرسنگ است و فرسنگ، سه ميل. پس خط مسيرى كه مسافر بايد در گاه پيمودن آن، نماز را كوتاه بگزارد، بيست و چهارميل است.
نكته
سيد مرتضى در اين جا بر آن بوده كه روشن كند، پيمودن خط سيرى كه شيعه موجب كوتاه شدن نماز مى داند، بسيار كم تر از خط سيرى است كه اهل سنت، پيمودن آن را سبب كوتاه شدن نماز مى انگارند.
شيخ طوسى مى نويسد:
(حدّ السفر الذى يكون فيه التقصير مرحله و هى ثمانية فراسخ، بريدان و هى اربعة و عشرون ميلاً.)78
اندازه سفرى كه بايد نماز در آن كوتاه گزارده شود، هشت فرسنگ، دو بريد است. دو بريد، برابر است با بيست و چهارميل.
شيخ در خلاف، كه عبارت بالا از آن نقل شده، در پى بررسى اختلافهاى شيعه و سنى است؛ امّا اين كه سبب اختلافها چيست، بيان نمى كند. از اين روى، از (مسيرة يوم) سخنى به ميان نمى آورد.
علامه در مختلف الشيعه در باره مسافت مى نويسد:
(اندازه راهى كه با پيمودن آن، نماز، بايد كوتاه گزارده شود، دو بريد، هشت فرسنگ است. در پيمودن راهى كم تر از آن، جايز نيست نماز كوتاه گزارده شود، مگر اين كه قصد چهار فرسنگ كند و همان روز برگردد. و اگر همان روز برنگردد، شيخ مفيد گفته است:
چنين مسافرى، در كوتاه گزاردن نماز و در گشودن روزه، اختيار داده شده است.
شيخ طوسى گفته است: دركوتاه و يا تمام گزاردن نماز اختيار داده شده؛ ولى بر او روا نيست روزه اش را بگشايد.
و سيد مرتضى تمام گزاردن نماز و روزه گرفتن در چنين سفرى را، واجب دانسته است. اختيار ابن ادريس و ظاهر سخن ابن براج نيز همين است.
ابن عقيل گفته است: هرسفرى كه اندازه اش دو بريد، هشت فرسنگ، يا يك بريد رفت و يك بريد برگشت، چهار فرسنگ، در يك روز، يا كم تر از ده روز انجام شود، نزد آل رسول، چنين مسافرى هر گاه ديوارهاى شهر، يا روستاى خود را پشت سر گذاشت و صداى اذان را نشنيد، بر اوست كه نماز خود را دو ركعتى بگزارد.
ابن جنيد، يك روز راه را براى پياده و سواره بر كشتى قرار داده است.
سلار گفته است: اگر خط سيرى كه مسافر مى پيمايد، چهار فرسنگ باشد و در همان روز نيز، برمى گردد، واجب است كه نماز خود را كوتاه بگزارد. و اگر فرداى آن روز بر مى گردد، بين كوتاه و تمام گزاردن اختيار داده شده است.
شيخ صدوق و پدرش نيز بر همين نظرند.
ديدگاه مورد اعتماد سيد مرتضى: (تمام گزاردن نماز و گرفتن روزه، در سفر چهار فرسنگى است كه همان روز مسافر بر نمى گردد. زيرا در غير اين صورت، در دو بريد، روز او به طور كامل پوشش داده مى شود. آن گاه مسافر به سختى مى افتد. سپس بر او واجب مى شود كه نماز را كوتاه بگزارد، به خلاف چهار فرسنگ.)79
علاّمه در تذكره مسأله 618 مى نويسد:
(انما يجب التقصير فى ثمانية فراسخ فله قصد اقل، لم يجز التقصير، اجماعاً…)80
كوتاه گزاردن نماز در هشت فرسنگ، واجب است. پس اگر مسافر بر آن بود كه كم تر از هشت فرسنگ را بپيمايد، به اجماع، كوتاه گزاردن نماز، جايز نيست.
سپس علاّمه دليلهاى اين ديدگاه را عبارت مى داند از:
1. نبود خلاف در مسأله نزد شيعه.
2. روايت سماعه: فى مسيرة يوم و ذلك بريدان و هما ثمانية فراسخ. 81
3. روايت ابى ايوب: فى بريدين، او بياض يوم. 82
4. روايت على بن يقطين: يجب عليه التقصير، اذا كان مسيرة يوم و ان كان يدور فى عمله. 83
علامه روايت امام باقر (علیه السّلام) را كه كوتاه گزاردن نماز در بريد مى داند، بر موردى حمل مى كند كه همان روز شخص برگردد؛ زيرا در اين هنگام، سفر، تمامى روز او را فرا گرفته است. 84
علاّمه در مسأله 620 مى نويسد:
(اگر كسى بر آن بود كه نيمى از راه برود و همان روز برگردد، كوتاه گزاردن نماز بر او واجب است؛ زيرا كارى است دشوار و تمام روزش را هم در بر گرفته است.)85
اين سخن مستند است به روايت امام محمد باقر (علیه السّلام) كه مى فرمايد:
(اذا ذهب بريداً و رجع بريداً فقد شغل يومه.)86
هنگامى كه يك بَريد رفت و يك بريد برگشت، سفر، تمام روزش را در بر گرفته است.
به هر حال، آنچه براى علامه اهميت دارد، پيمودن بيش از هشت فرسنگ، فراگيرى سفر، يك روز كامل و دشوارى سفر است.
محقق اردبيلى، پس از بيان واجب بودن نماز قصر، در پيمودن يك روز راه، يا هشت فرسنگ و بحث دراز دامن درباره چهار فرسنگ رفت و چهار فرسنگ برگشت، فرعهايى را يادآور مى شود، بدين گونه:
فرع اول:
سپس به ياد كرد دليلهاى آن مى پردازد و در فرع سوم مى نويسد:
(برترى يكى از اين دو معيار ـ روشنى روز و هشت فرسنگ ـ بر ديگرى معلوم نيست، مگر اين كه روز، به فهم بيش تر مردم، نزديك تر است، به خلاف فرسنگ.
وظاهر اين است كه بنا بر فرض برترى، يكى از آنها كافى است و گرچه به ديگرى نرسد، بنابراين، اندازه سفر، در حقيقت، همان اندازه كم تر است.)87
بررسى
امّا اگر ايشان در زمان ما مى زيست و مى ديد كه اين دو معيار، هيچ گاه با هم هماهنگى ندارند و امروزه با مركبهاى معمولى، يك دهم روز، هشت فرسنگ پيموده مى شود و به ديگر سخن، نسبت اين دو معيار، يك به ده است، چه بسا نظر ديگرى پيدا مى كرد و به گونه اى ديگر فتوا مى داد. بويژه اگر معلوم شود كه امروزه، به پيمودن هشت فرسنگ راه، يا چهار فرسنگ رفت و چهار فرسنگ برگشت، سفر گفته نمى شود. در اين صورت بعيد بود كه ايشان معيار كم تر را كه همانا مسافت باشد، برگزيند و براى كوتاه گزاردن نماز، كافى بداند.
مى توان از فتواى فقيهان پيشين به دست آورد كه نظر آنان در سفرى كه نماز بايد كوتاه گزارده شود، سفرى بود كه يك روز كامل را پوشش دهد و در بر بگيرد. زيرا وقتى كه مسافر، چهار فرسنگ را مى پيمود و بر آن بود كه فرداى آن روز، يا پيش از ده روز برگردد، در اين كه واجب باشد نماز را كوتاه گزارد، شك مى كردند و گاهى فتواى اختيار و گاهى فتواى تمام گزاردن نماز را صادر مى كردند.
با اين حال، اقرار دارند كه استراحت، خوابيدن، آهسته راه را پيمودن و… ضررى به سفر نمى زند. تنها چيزى كه در نظر آنان به سفر ضرر مى رساند و از پاره اى روايات نيز روشن مى شود، اين است كه اگر كسى امروز، چهار فرسنگ راه بپيمايد و بر آن باشد كه فردا، يا پس فردا و… برگردد، اين سفر، يك روز او را در بر نگرفته و دليلى بر كوتاه گزاردن نمازش نيست. از اين روى، فتواها در اين باب مضطرب شده است. ولى فقيهان عصر ما، كه در اصل، نظرى به (مسيرة يوم) نداشته اند، همگى، فتوا به كوتاه شدن نماز داده اند.
محقق در شرايع مى نويسد:
(امّا الشروط، ستة، الاول، اعتبار المسافة وهى مسيرة يوم، بريدان، اربعة و عشرون ميلاً.)88
نمازمسافر شش شرط دارد: اوّل، اعتبار مسافت و آن مسير يك روز، دو بريد، بيست و چهار ميل است.
صاحب مدارك در ذيل عبارت بالا مى نويسد:
(اجمع العلماء كافة على انّ المسافة شرط فى القصر و انّما اختلفوا فى تقديرها فذهب علمائنا اجمع الى انّ القصر انّما يجب فى مسيرة يوم تام، بريدان، اربعة و عشرون ميلا. حكى ذلك جماعة، منهم المصنف فى المعتبر.)89
تمامى علما اجماع دارند كه مسافت شرط در قصر است. تنها اختلاف آنان در اندازه خط سيرى است كه پيمودن آن سبب قصرمى شود. علماى ما اجماع دارند كه قصر، در يك روز راه، دو بَريد، بيست و چهار ميل، واجب است. اين اجماع را جماعتى از علما، از جمله مصنف در معتبر حكايت كرده اند.
آن گاه ايشان دليلهايى بر هر يك از معيارها اقامه مى كند و مراد از (يوم) را روز روزه؛ يعنى از اذان صبح، تا اذان مغرب مى داند و پيماينده مسير را شتر، كه توده مردم از آن استفاده مى كرده اند. 90 سپس مى نويسد:
(شهيد اول و دوم، اعتدال در وقت، مكان و سير را معتبر دانسته اند. كلام آنان درباره وقت و راه، خوب است، ولى اعتدال در مكان، احتمال دارد كه معتبر نباشد؛ زيرا نص مطلق است، گر چه مسافت در دشت و كوه ناسان است.)91
پى نوشت ها:
50. همان491/، ح5.
51. من لايحضره الفقيه، ج470/4.
52. وسائل الشيعه، ج491/5، 492.
53. استبصار، ج222/1؛ وسائل الشيعه، ج493/5، ح8 صدر آن و ذيل آن510/، ح4.
54. وسائل الشيعه، ج490/5؛ من لايحضره الفقيه، ج454/1.
55. من لايحضره الفقيه، ج457/4.
56. معجم رجال الحديث، ج37/11، 38.
57. همان، ج159/12، 160.
58. من لايحضره الفقيه، ج457/4.
59. وسائل الشيعه، ج491/5، ح2.
60. همان492/، ح7.
61. معجم رجال الحديث، ج265/1.
62. وسائل الشيعه، ج492/5، ح9.
63. همان493/، ح16.
64. همان512/، ح5.
65. همان496/، ح9.
66. من لايحضره الفقيه.
67. كافى، ج128/4، ح7.
68. همان127/، ح3.
69. وسائل الشيعه، ج539/5، ح8.
70. همان540/، ح11.
71. من لايحضره الفقيه، ج535/1، ح1265.
72. المقنع124/، 125.
73. المقنعه349/.
74. النهايه و نكتها، ج357/1، 358.
75. جوامع الفقهيه53/.
76. الفقه المنسوب الى الرضا159/.
77. الانتصار159/.
78. الخلاف، ج567/1.
79. مختلف الشيعه، ج1و162/2، چاپ قديم.
80. تذكرة الفقها، ج369/4.
81. تهذيب، ج207/3، ح492؛ استبصار، ج222/1، ح786.
82. تهذيب، ج210/3، ح506؛ استبصار، ج225/1، ح802.
83. تهذيب، ج29/3، ح503؛ استبصار، ح225/1، ح799.
84. تذكرة الفقهاء، ح370/4.
85. همان372/.
86. تهذيب، ج224/4، ح658.
87. مجمع الفائدة والبرهان، ج366/3. عبارت ايشان چنين است:
(الثالث التفاضل بينهما غير ظاهر الاّ انّ اليوم اقرب الى فهم الاكثر واسهل بخلاف الفراسخ والظاهر انّ احدهما كاف وان لم يصل الى الآخر على تقدير التفاضل ويكون حينئذٍ الحد حقيقة هو الاقل.)
88. شرايع الاسلام، ج1 ـ 132/2.
89. مدارك الاحكام، ج428/4.
90. همان430/، 431.
91. همان431/.
/خ
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}